روزهای نو آغاز می شوند ، غنچه ها دوباره مشیکفند ، همه چیز در حال دگرگونیست وجهان گویی تازه می شود ...اما ... من از چیزی غریب می ترسم
چیزی که هنوز از راه نرسیده و به این زودی ها انتظار رسیدنش را نداشتم،اما نزدیکی اش را احساس می کنم ، دیگر چیزی نمانده ... کاش این ترس امانم را از من نگیرد ، کاش آرام بیاید و آرام بگذرد . کاش روزهای نو،روزگار نو وفرداهای سپید را با آمدنش ، با حضورش سیاه نکند ... کاش راهی گشوده شود ، کاش نشان می دادی مسیری را که به آرامش منتهی میشود ... کاش ... کاش ... کاش
Wednesday, March 26, 2008
Tuesday, March 25, 2008
Tuesday, March 11, 2008
Subscribe to:
Posts (Atom)